یزدفردا :احمد ابراهیمی"نماینده موسسات مستقر درپارک و مراکز رشد استان یزد""عضو هیئت مدیره نظام صنفی رایانه ای استان یزد ":پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد تا کی باید سایه رئیس دانشگاه را بعنوان مادرخوانده تحمل نمایند؟
مقدمه
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص پارکهای علم و فناوری :
پارکهای علم و فناوری هم که اخیرا چند سالی است که دارد انجام می گیرد کار خوبی است. این هم جزو کارهای خوب است که مسئولان مربوط ، به این مسائل خوب است که توجه کنند. این حرفها را باید بگوئیم. تکرار بکنیم. و اینها را فقط موعظه هم تلقی نکنید. من خواهشم از روسای دانشگاهها و روسای مراکز تحقیقاتی و هم از آقایان وزراء و هیئت رئیسه های وزارتخانه ها که اینجا تشریف دارید ، این است که  سخنانی که ما به شما عرض کردیم موعظه نیست و این طور نیست که منبر رفتیم و حالا یک تذکراتی دادیم . نه اینها اجرائیاتی است که لازم الاطاعه و لازم الاجرا است.
 
شاید 10 سال پیش، وزارتخانه ای داشته ایم به نام وزارت علوم و آموزش عالی، اما نیازهای روزافزون کشور  به تحقیقات و فناوری سبب شد تا نیمه دوم نام این وزارت خانه حذف و بخش دیگری در دنباله نام آن قرار داده شود و نتیجه آنکه امروز نام این وزارت خانه از وزارت علوم و آموزش عالی تبدیل به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شده است. چون تاریخ و علل این تغییر خیلی بنظر من مهم نبوده است حتی به خود زحمت یک جستجوی ساده اینترنتی را نداده و سعی می کنم تا نظریه ای کلی ( و شاید هم موهوم ) را طرح و پایه ریزی نموده و بر اساس آن نیز نتیجه گیری نمایم. فلذا آنچه در اینجا بیان می دارم ( دقیقا پیرو خط مشی است که ریاست محترم جمهور در جشنواره رازی مطرح نمودند )  یک ایده پردازی ( یا مهمل بافی ) بوده استدعا دارم تا از من تقاضای مرجع و مستندات نکنید( خدا به شما خیر دهد).
طرح موضوع پایه :
آنچنان که من می فهمم و بنظر نیز مرسوم می آید، وزارتخانه علوم و آموزش عالی ، در صورتی وزارتخانه مانوس و منطقی بنظر می رسید که خط مشی و محور اصلی فعالیت آن اداره دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، توسعه ، تعمیم ، ارتقاء کیفی و کمی ، و مانند آن " آموزشهای عالی" باشد. اهداف و ماموریتهای متناسب با نامگذاری این وزارتخانه تنها از همین سنخ می تواند باشد.
در عین حال می توان تعریفی مبنی بر انجام تحقیقات بنیادین و پایه ای با استفاده از پتانسیل های بالقوه مدرسین و اساتیدی که تمام روزمرگی خود را با فرمولها و دروس و تکرار مفرط به حد ملکه ذهن رسانیده به همراه جمعی دانشجوی سرشار از انرژی و تراوشات ناب فکری را نیز بعنوان محصول جانبی و یا میوه تلاشهای محور اصلی این وزارتخانه بدیهی دانست.
طرح موضوع معترضه :
بنابر تصور من اگر قرار باشد اولویت و ماموریت محوری این وزارت خانه را ارائه آموزشهای روزآمد و باکیفیت در سطوح عالی قلمداد نمائیم،  با توجه به رشد نمائی آموزشهای مجازی ، چند رسانه ای و مانند آن ، در کنار توسعه حجمی و گستره جغرافیائی صورت گرفته و تنوع موضوعات تحصیلی و سطوح مختلف بوجود آمده ، می تواند تمام توان و نیروهای یک مجموعه معظم را بکار گرفته و رسیدن به اهداف و رسالت محول شده هیچ شک و شبهه ای مبنی بر وجود توانائی های معطل مانده باقی نخواهد گذاشت. یعنی پوشش همین وظایف خود یک سازمان عریض و طویل را می طلبد.
اما باری به هر جهت در قریب به یک دهه قبل وصله ای به نام تحقیق و فناوری به وزارت خانه زده شد ، قطعا به این نیت که بعضی بارهای بر زمین مانده به مقصد رسانیده شوند. من در درستی این تغییر نام و حتی افزایش عناوین ماموریتی در آن زمان و به اقتضای همان دوره هیچ شک و ایرادی را وارد ننموده و سزاوار نیز نمی دانم. در عین حال طرح این نکته را نیز خالی از ایراد می دانم که بگوئیم، همان نیازهائی که سبب شده تا در آن دوران وظایفی را ( به عقیده من ) بطور موقت به وزارتخانه ای با سایر مسئولیتهای مهم و سنگین واگذار کنیم، در رشد و بالندگی خود سبب شده است تا امروز تفکیک وظایف و عدم تداخل آنها را نیز مطرح کنیم.
طرح ایراد از زاویه ای دیگر :
می توانیم فرض کنیم قریب به یک دهه قبل ما پیوندی را بر پیکره وزارتخانه علوم و آموزش عالی زده ایم تا با تغذیه از توانائی های آن وزارتخانه، توانمند گردد، امروز این شاخه پیوندی ما، خود دارای وزن و توانائی گردیده و به نوعی سنگینی آن سبب شده تا اگر بموقع نسبت به جداسازی آن اقدام نکنیم، یا به دلیل بی توجهی وعدم تغذیه مناسب خشک می شود، و یا اینکه به دلیل توان بیشتر خود بر پیکره اصلی غلبه نموده و سبب خشک شدن و آسیب دیدن پیکره اصلی وزارت علوم وآموزش عالی می گردد.
جدائی طلبی چرا؟
برای اینکه بهتر بتوانید به آنچه سبب شده تا در طول سه سال گذشته که ریزه خوار خوان نعمت پارک علم و فناوری یزد بوده ام به چنین نتایج شگرفی نائل گردم و نمک خورده ، در صدد شکستن نمکدان بر آیم ، پی ببرید شاید بد نباشد بعضی سوالات و مسائل را با هم مرور کنیم. در این ضمن از شما دعوت می کنم تا به دو مقاله ای که قبلا تحت عنوان آسیب شناسی موسسات و شرکتهای مستقر در پارکها علم و فناوری ایران ( 1 ) و آسیب شناسی موسسات و شرکتهای مستقر در پارکها علم و فناوری ایران – قسمت دوم ( 2 )  طرح نموده ام نیز سری زده و مطالعه مجددی بنمائید.
سوال : آیا پارکهای علم و فناوری نیز ، مانند دانشگاهها ، قرار است در محدوده تحقیق ( مرز کاغذ و قلم نه،  آخرش ساخت نمونه آزمایشگاهی ) جولان بدهند؟
آنچنان که در ابتدا نیز مطرح نموده ام ، حد نهائی فعالیتهای دانشگاه به محدوده علوم بنیادین و پایه ای محدود شده و چندان نمی توان ساختاری را تصور نمود که اساتید دانشگاه ضمن ادامه تحقیقات خود وارد ساخت نمونه های آزمایشگاهی ، نیمه صنعتی و سپس تمام صنعتی و چرخه تولید انبوه و استقرار در شهرکهای صنعتی، گرفتن زمین، ساخت سوله ، ساخت یا واردات ماشین آلات، خرید مواد اولیه ، راه اندازی خط تولید ، فروش محصول ، بازاریابی ، تامین سرمایه در گردش، تبلیعات برای توسعه بازار فروش، پشتیبانی و خدمات پس از فروش محصول و غیره نیز شده و در تمام این مسیر طولانی دانشجویان خود را همچون مرغ و جوجه هایش به دنبال خود کشیده و به ایشان همه این مباحث را نیز آموزش دهند.
حتی اساتیدی که دیده شده از دانشگاه وارد صنعت شده و به تبادل علم و تجربیات خود می پردازند، عموما ترجیح می دهند ضمن دریافت پولهای غلمبه، خود را از چرخه اجرا و درگیری های سخیف این چنینی مبرا نگهداشته و پرستیژ علمی و استادی خود را همچنان محفوظ دارند.
حال اگر قرار است پارکهای علم و فناوری نیز در همین محدوده و زیر نظر همین اساتید ایجاد شده و مدیریت شوند، پس شاید در جائی نیز مقرر گردیده تا در همان محدوده و چهارچوب نیز فعالیت نموده و همچنان نیز همان پرستیژ ها محفوظ نگهداشته شوند.
و به این ترتیب اگر شایعه ادغام پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد با دانشگاهها را در جائی شنیدیم اصولا نبایست متعجب گردیده ، بلکه بر عکس آنرا امری لاجرم و بدیهی دانسته و به آن نیز گردن بگذاریم.
در همین راستا می توان به سادگی فرد یا افرادی که ایجاد چنین مجموعه هایی ، از همان جنس و رویکرد دانشگاهی ، اما بصورت مستقل و جداگانه را در ابتدای پایه گذاری پارکها طرح نموده اند، بی هیچ ترس و دلهره ای مقصر و موجب تباهی بیت المال قلمداد نموده و در پی استنطاق و واخواست زیان وارد آمده برآئیم.
به همین سبک می توان اجرائی نمودن هرچه سریعتر این موضوع را در اسرع وقت در دستور کار قوه مجریه و مقننه قرار داده تا بیش از هزینه های دوگانه صرف نشده و بیت المال محفوظ بماند.
من نمی خواهم ادامه این سوال را تایپ کنم و یاوه بودن یا نبودن آنرا به ذهن خلاق خود شما وامی گذارم و به سراغ گیر بعدی می روم.
ولی هرچه فکر می کنم می بینم که نمی توانم از زیر بار پاسخ دادن به این سوال شانه خالی کنم. پس به ناچار می گویم که : قبول می کنیم ، کسی که اول بار تخم لق پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد را در زمین این کشور کاشت ، بر صراط باطل بوده است، آیا سایر کشورهای جهان که از این سبک و سلوک پیروی نموده و بنیانگذار آن بوده اند نیز بر صراط باطل بوده و سرمایه های ملی  خود را بر باد داده اند؟ آیا آنها هنوز هم بعد از گذشت این همه سال نتوانسته اند به اشتباه خود پی ببرند و همچنان بر صراط باطل خود جاهلانه اصرار می ورزند؟
آیا نمی توان چنین فرض کرد (فرض محال ، محال نیست )، ما در الگو برداری  خود دچار اشتباه شده و اگر چه استفاده از این قالب آزموده شده در سایر کشورها در ابتدا بجا بوده است ، اما در ادامه و با گذشت زمان نتوانسته ایم تمام قوانین و قواعد بهره گیری از این نوع سازمان و مجموعه را پیاده کنیم و بویژه عدم تعیین متولی " ویژه " برای این مجموعه سبب شده تا ضمن آنکه اهداف متعارف تبیین شده برای پارکها دچار انحراف معیار گردیده ، تغذیه از شیر دایه دانشگاهی ضمن ایجاد مهر مادری و سروری، سبب شود تا ادعای مالکیت و تصاحب کامل و جذب و هضم این مولود نوپا گردد ( بلا بدور ). مگر ما معتقد نسیتیم که شیر فقط جسم را تغذیه نمی کند، بلکه روح را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. پس آی فریاد، چرا به داد این نوزاد نمی رسید و اورا از این دایه نمی گیرید تا بیش از این به خلق و خوی وی آلوده نگردد.
( حس حضور در مهد کودک و غیره در این بخش کاملا مشهود است )
سوال : کاهش نرخ رشد پارکها و مراکز رشد ( از نظر من ) ناشی از چه بوده است؟
می دانم که  طرح سوال بالا سبب می شود که بلافاصله خروار خروار آمار و نمودارهای رشد مختلف کمی و کیفی پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد در کشور توسط متولیان امور بر سر نیزه شود. اما همچنان مصرانه از افت نرخ رشد پارکها و مراکز رشد دم می زنم و آنرا صحیح می دانم.
بدون شک بهره گیری از اساتید دانشگاه بعنوان کسانی که می توانسته اند در راه اندازی و فعال سازی مراکز علمی و تحقیقاتی مانند پارکها و مراکز رشد مشارکت نموده و سنگهای اولیه این بنا را پایه گذاری نمایند در زمان خود بسیار سنجیده و پسندیده بوده است.
ولی طرح این موضوع سبب نمی شود که امروز نگوئیم حضور همین اساتیدی که سالهای گهر بار زندگی خود را در لابراتوارهای دانشگاه و کتابخانه ها به تحقیق و آزمایش صرف نموده اند ، در پارکهای علم و فناوری که قرار است سبب " تاسیس شرکتهای دانش بنیان "  با هدف " تولید ثروت از علم و فناوری " گردند ، در حال تبدیل شدن به معضل و مشکل بوده و سبب ساز کندی " رشد و بالندی " ، نه ،  کندی " جهش و شکوفائی " این مراکز گردیده است.
یکبار دیگر تصور خود را از اهداف ایجاد پارکهای علم و فناوری با هم مرور می کنیم:
1.      كمك به افزايش ثروت در جامعه از طريق توسعه اقتصاد دانش محور
2.      تجاری سازي نتايج تحقيقات و تحقق ارتباط بخش هاي تحقيقاتي و توليدي و خدماتي جامعه
3.      افزايش قدرت رقابت و رشد شركتهاي متكي بر دانش
4.      كمك به جذب دانش فني و سرمايه هاي بين المللي و داخلي
5.      افزايش حضور و مشاركت تخصصي شركت هاي فناوري داخلي در سطح بين المللي
6.      حمايت از ايجاد و توسعه شركتهاي كوچك و متوسط فناوري و حمايت از موسسه ها و شركت هاي تحقيقاتي و مهندسي نوآور، با هدف توسعه فناوري و كارآفريني
اگر این اهداف اشتباه نباشد و آنها را منکر نشویم، می بایست یک پارک را حلقه ای میان دانشگاه و بازار بدانیم که تنها نقطه مشترک بین آن با دانشگاه بهره مندی از نتایج علمی آن می باشد و از سوی دیگر خود بخشی از صنعت و بازار محسوب می گردد. از ذکر این بخش دوم هدفی دارم که بعدا به آن اشاره خواهم نمود.
سوال : تعیین مدیران ، معاونین ، هیئت امنا و سایر مسئولین پارکها از اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاه تا کی باید ادامه یابد؟
اگر چه اصولا با این موضوع که مدیران ، معاونین، هیئت امنا و سایر سمتها در یک پارک صرفا از بین اساتید دانشگاهی که دارای مدرک دکتری بوده و عضو هیئت علمی ( دانشگاههای ملی و سراسری ) هستند، انتخاب شوند مشکلی ندارم و هیچ نوع کاستی و ناشایستگی در ایشان نمی دانم ، ولی انحصار اعمال شده ( و نه اعلام شده  ) از سوی وزارت خانه مبنی بر رعایت تک تک شرایط فوق را بطور کامل منکر شده و با آن مخالفت می کنم.
تا کی قرار است یک عضو هیئت علمی دانشگاه بصورت مستقیم از سوی وزیر و معاون فناوری وی بر اساس شناخت و نظرات خصوصی وزارتخانه و سطوح همطراز آن تعیین گردیده و به یک جمع بخش خصوصی که سرنوشت و همه جوانی و انرژی خود را به پارک و مراکز رشد گره زده اند، تحمیل گردد و عرصه مدیریت مجموعه ای که اصولا و صرفا علمی و تحقیقاتی نبوده و دقیقا تجربه حضور درمصاف و جدال هر روزه با رقابت خونین و نابود کننده بازار آزاد را لازم دارد ، سپرده شود؟
اضافه می کنیم به این همه رقابت ، ورشکستگی ، ونابودی ( این بخش را بیش حد از صریح و بی پرده می نویسم هرچند بسیار از نوشتن آن واهمه دارم ) تغییراتی که به سبب ناکارآمد بودن انتخابها ، تغییر در سیاستها و حتی تغییر در جناحها و گروههای دولتی رخ می دهد و هرکدام از آنها مثل آب خوردن سبب می شود که آقائی تصمیم بگیرد فلانی برود و فلانی بیاید صرفا  چون ما خواسته ایم ( 3 ) .
این موضوع را امروز با پوست و گوشت خود لمس نموده ایم که به مصیبت تغییر دو مدیر در قریب به یکسال مبتلا شده ایم و تغییرات چندان سهل و ممتنعی مانند تغییر در نحوه و ساعتهای ورود و خروج در مراکز ، سبب ساز بروز مشکلاتی غیر قابل تصور و لاینحل برای ما گردیده است.
مگر میشود سرنوشت جمع کثیری از شرکتهای بخش خصوصی که باید مانند شرکتهای متعارف بازار آزاد ، با تمام ناملایمات و فراز و فرودهای بازار مقابله نمایند ( 4 ) را صرفا در پشت اطاق فلان مدیران استان یا معاون وزیر یا حتی خود وزیر رقم زد و آنگاه باور کرد که پارکها و مراکز رشد ما به همان رشد و بالندگی که باید دست پیدا کنند ، دست یافته اند.
( شیطنت کردم و تبعیض اعمال شده بین اساتید دانشگاههای ملی و آزاد و غیره را در اینجا مطرح نموده به این امید که شاید بتوانم نظرات مثبت و احساس همدردی این قشر عزیز را نیز در این موضوع با خود همراه کنم )
سوال : آیا تعیین مدیران ، معاونین ، هیئت امنا و سایر مسئولین پارکها صرفا از بین اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاه صحیح است یا غلط است؟
بدون شک حضور اساتید نخبه دانشگاهی در جمع مدیران و مسئولان و مشاوران هر پارک و مرکز رشد دیگری مثمر ثمر و مفید فایده می باشد.
اما این موضوع اصولا نمی تواند سبب شود که از حضور مدیران و اشخاص برجسته دیگری که در بازار و صنعت اشخاص برجسته و موفقی بوده اند و حتی علی رغم نداشتن سواد آکادمیک و یا رتبه های عالی  علمی ، مدیران موفق ، کارآفرینان برجسته ملی و مانند آن بوده اند را در این حدی که تاکنون رعایت نموده ایم ، اجتناب و اجازه حضور ندهیم.
ضمن احترام به اساتیدی که خود نیز در محضر ایشان تلمذ نموده ام ، اعلام می کنم از همان کلاسهای درس آموخته ام که موفقیت در بازار صرفا با خواندن کتاب بدست نمی آید و " التجربه فوق العلم "  مثال بارزی است که سبب می شود بیان کنم عدم بهره مندی از تجربه پیشکسوتانی که در بازار های داخلی و خارجی بارها و بارها طعم شکست و موفقیت را چشیده اند و برآیند کنونی فعالیت ایشان موفقیت را نشان می دهد ، تا کنون سبب شده است که نتوانیم سرعت لازم برای بازاری شدن و سودآوری را بدست آوریم. نتوانیم راههای توسعه بازار خود را عملیاتی کنیم. حتی نتوانسته ایم از امتیازاتی که دولت با فراخ دستی برای ما وضع نموده است و حق مسلم ما بوده است نیز بهره مند گردیم، چون مدیران ما از تجربه لازم برای احقاق حق ( ببخشید ) از دستگاههای دولتی برخوردار نبوده اند، حال آنکه هر مدیر موفق بخش خصوصی به خوبی می داند تنگناها و میانبر های قوانین متناقض یا مدیران کوتاه نگر و ترسوی دولتی را به چه روش و از طریق چه مرجعی می توان حل نمود.
با این توضیحات پاسخ سوال فوق از نظر من کاملا شفاف می باشد : صحیح است !!! ؟؟؟.
سوال : پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد تا کی باید سایه رئیس دانشگاه را بعنوان مادرخوانده تحمل نمایند؟
در جائیکه عمده اهداف و عملکردهای هسته هدف ( بخش خصوصی ) حول بازار و تولید ثروت و مانند آن دور می زند ، چگونه می توان تصور نمود که مدیر یک دانشگاه بتواند بر روی عملکرد مدیران مجموعه پارک و مراکز رشد اعمال نظر نموده ، با حضور و یا عدم حضور آنها موافقت نموده و یا خواسته باشد بر عملکرد های مالی آنها نظر بدهد و یا به هر ترتیبی بخواهد خود را مدیر و اداره کنند ارشد قلمداد نماید.
چگونه می توان تصور نمود که مدیر یک پارک علم و فناوری که استاد دانشگاه نیز بوده و در سر کلاس درس آن حاضر می شود بتواند به پشتوانه حمایت مستقیم وزیر و مانند آن در مقابل نظرات احتمالا مخالف یک رئیس دانشگاه و یا اعمال خواستها و تعیین مسیرهای وی مخالفت نماید.
آیا وزیر علوم کوتاهی نموده است؟
در طول چند سال گذشته یکی دو بار زمزمه استیضاح وزیر علوم را شنیده ام. اگر خوشبینانه قضاوت کنیم ، وزیر علوم و آموزش عالی خود به اندازه یک دوره کامل چهار ساله کار در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی دارد که تمام توان و انرژی خود را صرف آن نماید و دیگر جائی بر حمل بار اضافی  تحقیقات و فناوری نخواهد داشت.
من شک ندارم گلایه ها ، مشکلات و درخواستهای رنگارنگ و روزافزون مجموعه پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد در طول سالهای گذشته هر روز بیشتر از روز پیش کمر وزیر و معاونین وی را خم نموده ، و نمره منفی ایشان را افزوده است و حتی کارهای مثمر و مفید ایشان را کمرنگ و بی مزد نموده است.
و امروز دیگر درخواستها و نیازهای ما به نقطه ای رسیده است که اتفاقات عجیب یکی بعد از دیگری رخ می دهد. برای مثال به این موارد دقت کنید:
امسال توسط مقام عظمای ولایت سال نوآوری و شکوفائی اعلام شد :
نیازهای حقیقی کشور به فناوری و نوآوری، تبدیل شدن دستاوردهای تحقیقاتی به محصول قابل بهره برداری ، سرعت بخشیدن به نرخ رشد و شکوفائی علمی کشور در منطقه و بین همسایگان ، و هزاران دلیل دیگر سبب گردیده است که تا نوآوری از چندان وزن و ارزشی برخوردار گردد که رهبر عزیز و نور چشم نوآوران ، امسال را سال نوآوری و شکوفائی اعلام نموده و با این حرکت صریح و حکم قطعی خود ضمن جلب نظر و توجه هر 3 قوه به اهمیت و حساسیت موضوع ، تمام توش و توان ملی را در جهت نوآوری سمت و سو داده و حمایت بی بدیل خود را از این قشر اعلام دارند.
من تنها و تنها همین یک دلیل را برای تخصصی شدن مجموعه وزارت و مدیریت نوآوری و فناوری کافی دانسته و خواستار برنامه ریزی قوه مقننه و مجریه برای داشتن " وزیر نوآوری و فناوری " می شوم.
معاون فناوری رئیس جمهور در نقش وزیر علوم ظاهر می شود :
در یکی دو جلسه که هیئت دولت در حضور مقام معظم رهبری داشته اند و یا در بعضی از مصاحبه ها و مانند آن دیده شده که معاون فناوری ریاست جمهور دقیقا در جایگاه وزیر علوم ظاهر شده و توضیحاتی مربوط به ایشان را ارائه نموده است. پس باز می رسیم به همان نقطه اول : آیا وزیر کوتاهی نموده است و یا اینکه توسعه نیازهای فناوری در سنوات گذشته به مرزی رسیده است که یک وزارتخانه به تنهای نمی تواند پاسخگو باشد؟
معاون فناوری رئیس جمهور ترسیم خط مشی و نقشه علمی کشور را بر عهده می گیرد :
تمام شرح وظایفی که از معاون فناوری وزیر انتظار داریم را معاون فناوری رئیس جمهور بر عهده گرفته است. باز هم مانند سوال فوق : آیا معاون فناوری وزیر کوتاهی می کند یا اینکه انجام اینگونه برنامه ها از حوزه اختیارات یک معاون وزیر خارج است و قدرتی فراتر از یک معاون وزیر می طلبد؟
معاون فناوری بودجه های تحقیقاتی کشور را با یک تیم نامرئی در ریاست جمهور برنامه ریزی و هدایت می کند :
معاونت محترم فناوری رئیس جمهور ضمن سامان دهی به بودجه هائی که هر ساله به نام تحقیقات تکلیف می شد و تقریبا یا خرج نمی شد یا چیز زیادی از آن به ما نمی رسید را به یکباره مهار نموده و با استفاده از یک تیم نامرئی مرکزیت داده و بر همه آنها اعمال مدیریت نموده است.
حال آنکه انتظار می رفت مجموعه معاونت فناوری وزیر چنین ابتکار عمل هائی به خرج داده و از این حالت رخوت و سستی خارج شده و با صلابت در عرصه تخصیص و هدایت بودجه های فوق اقدام کند.
در سطوح داخلی وزارتخانه تضاد و دو دستگی در عملکردها علنی می شود :
راستش این موضوع را اصولا " کتره " نوشتم.
نیاز به ساختار خاص نوآوری و فناوری  :
همه موارد موفق با در نظر گرفتن این موضوع که نوآوری و نهادینه کردن روحیه نوآوری در کشور ، نیازمند داشتن ساختار منسجم و مستقل بوده که تحقیقا برای بهره مندی از دستاوردهای دانشگاهها و مراکز غیر دانشگاهی تاسیس شده و دارای مجموعه قوانین هدایتی ، حمایتی کامل از پرورش ایده سازان تا فروش و بازاریابی آن را شامل شده و بتواند این همه مشکلات حقیقی که بر سر راه اهداف کشوری وجود دارد با ارائه راهکارهای متکی بر قانون مخصوص خود ( مانند قانون روابط کار ، قانون بیمه ، قانون مالیات، قانون بهره مندی از تسهیلات بانکی ، قانون بازاریابی و مشارکتهای نمایشگاهی داخلی و خارجی ، قانون سرمیاه گذاری و تضمین سرمایه گذاری داخلی یا خارجی و ... ) سامان دهد ، ما را به این باور می رساند که حقیقتا و بی هیچ پرده پوشی خواستار تغییر در دولت و جدا شدن مسیر حرکتی از سایر اهداف و عملکردها و قوانین باشیم.
شتر سواری دولا دولا نمی شود.
 
نتیجه گیری : گام اول در اعلام خود مختاری
ضمن اعلام درخواست مبنی بر تغییر و" نوآوری " در هیئت دولت ، و درخواست وضع تغییرات در قوانین کشوری توسط وکلای محترم مجلس شورای اسلامی ، خواستار آن هستیم که در اساسنامه پارکها و مراکز رشد ، چرخه انتخاب مدیریت پارکها ، چرخه مشارکت شرکتهای مستقر در مدیریت مجموعه پارک خود ، و نحوه واگذاری و استقلال کامل پارکها ، وضع قوانین حمایتی و هدایتی ، وضع قوانین و تبیین تسهیلات مالی سرمایه گذاری مخاطره پذیری و مانند آن ،  قوانین و لوایح متناسب و در شان " درخواست مقام معظم رهبری " ، هرچه سریعتر تدوین و برای اجرا به دولت اعلام گردد.
اخطار صریح : مواظب باشید :
مواظب باشید ضمن آنکه نمی گذاریم دست دور گردن پارکها و مراکز رشد نموده و متولی آن گردید ، نیت کرده ایم آن بخش هائی از دانشگاه را نیز که به عناوینی مانند ارتباط با صنعت و غیره ایجاد نموده اید و به کارهائی غیر از آنچه در این مقاله بعنوان محورهای اصلی فعالیت دانشگاهها تعیین نموده ایم، مشغول داشته اید،  را نیز از حیطه اختیارات شما خارج نموده و تحت سیطره نفوذ خود قرار دهیم (  این را نوشتم تا اگر بعدا اتفاق افتاد غیبت یا نامردی حساب نشود ).
سخن آخر : طلب حلالیت
 اگر بد یا خوبی از من دیده اید ، من را حلال کنید.
 
پی نوشت ها:
4-       منظور من از این بند در جمله، اشاره صریح به ماده 47 برنامه چهارم توسعه و بدنام شدن ما در موضوع معافیت مالیات مقرر شده در آن قانون بوده که  آنقدر سست و بی ثمر بود که حتی مسئولین رده اول استان نتوانسته اند حریف یک مدیر سازمان شوند و همگی دم خروس را منکر شدند.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا